بروزترین و برترین محتواها را از ما بخواهید...

۲ مطلب در آبان ۱۴۰۱ ثبت شده است

یادگیری معکوس و کلاس معکوس چیست؟

سایت های آموزشی پر از مقاله، یادداشت وبلاگ، هم اندیشی اینترنتی و مصاحبه درباره کلاس یادگیری و همچنین یادگیری معکوس است. بسیاری از معلمان سوال می‌پرسند که، کلاس معکوس چیست؟ در پاسخ باید بگوییم کلاس معکوس گام اول از الگوی یادگیری معکوس است و الگوی یادگیری معکوس یکی از ابزارهای نوین آموزشی به شمار می‌رود.

کلاس معکوس اولین بار توسط میلیسا نچکینا(متولد اوکراین کنونی) در سال 1984 در اتحاد جماهیر شوروی مطرح شد و سپس طی تغییر و تحولات زیاد تاکنون به یک الگوی پیشرفته به نام الگوی یادگیری معکوس رسیده است.

در این مقاله با نگاه به کتاب Flipped Learning نوشته جان برگمن و آرون سمز و ترجمه دکتر محمد عطاران نوشته شده است. جان برگمن و آرون سمز که هر دو معلم هستند و با ابداع کلاس معکوس 101 در موضوع الگوی معکوس، سعی در اجرای روش های مختلف یادگیری معکوس داشتند از زبان ایشان مطرح می‌شود.

شیوه یادگیری معکوس | ابزار آموزشی نوین

از نگاه “برگمن و سمز” آن چیزی که به نام کلاس معکوس متداول شده است، تنها شکلی ابتدایی از الگوی یادگیری معکوس است.

تعریف کلاس معکوس

تعریف متعارف و شناخته شده کلاس معکوس این است که دانش آموزان فیلم های آموزشی را در خانه می بینند و تکالیف معمولی خود (کار برگ، حل مجموعه سؤالات، تمرینات آخر هر فصل را در کلاس انجام میدهند. برگمن و سمز این نسخه را کلاس معکوس ۱۰۱ می‌نامند. این نقطه شروع است اما هدف یا محل درنگ نیست. خروج آموزش مستقیم از فضای یادگیری گروهی و ورود آن به فضای یادگیری فردی موقعیتی ممتاز برای شروع کار است اما خودش به تنهایی مقصد نیست.

در اولین کتاب برگمن و سمز – کلاستان را معکوس کنید – درباره اولین سالی نوشته اند که کلاسشان را با استفاده از کلاس معکوس ۱۰۱ وارونه کردند. آن سال بر تولید فیلم های باکیفیت برای دانش آموزان، تأکید داشتند. هرچند، یک سالی که پیش رفت، متوجه شدند می توانند از عوامل کلاس معکوس استفاده کنند و دانش آموزان را به مرحله مهارت بالاتر برسانند.

بنابراین از کلاس معکوس ۱۰۱ گذر کردند و الگوی یادگیری تسلط یاب را بسط و توسعه دادند. حتی آنهم نقطه پایان نبود و گامی به پیش، به سوی یادگیری معکوس برداشتند. اما دقیقا یادگیری معکوس چیست؟ برگمن و سمز تعریفی را که شبکه یادگیری معکوس از رمزی میوزلم * اقتباس کرده است، را قبول دارند.

«یادگیری معکوس رویکردی آموزشی است که در آن آموزش مستقیم از فضای آموزش گروهی به فضای آموزش شخصی منتقل می شود و درنتیجه فضای گروهی تبدیل به محیط آموزشی پویا و تعاملی می گردد، فضایی که معلم دانش آموزان را برای به کار بردن مفاهیم و تعامل خلاقانه با موضوع آموزشی، راهنمایی می کند.»

مفروض اساسی این است که آموزش مستقیم که اغلب به عنوان سخنرانی از آن یاد میشود (هرچند که لزوما یکسان نیست) در گروه های بزرگ کارایی ندارد. در یادگیری معکوس، معمولا – اما نه منحصراآموزش مستقیم به صورت فردی از طریق فیلم‌هایی که معلم ساخته است، ارائه می شود؛ بنابراین تغییر زمان- در نحوه ارائه آموزش- فرصتی برای آموزش چهره به چهره و تجارب یادگیری معنی‌دارتر و غنی تر دانش آموزان ایجاد می کند.

اگر معلمی از روش آموزش مستقیم در کلاس استفاده نمی کند، پس به جای آن چه کاری انجام میدهد؟ جواب این سؤال را در پاسخ به این سؤال در می یابید.

بهترین استفاده از زمان رو در رویی چهره به چهره با دانش آموزان چیست؟ آموزش فردی، بنیاد یادگیری معکوس است. در خصوص یادگیری دانش آموز محور روش‌ها و شیوه های متفاوت زیادی وجود دارد- آموزش تمایزیافته، آموزش پروژه – مسئله محور”، مطالعه پژوهش محور و موارد دیگر. زمانی که این روش‌ها با یادگیری معکوس ترکیب می شوند، راهی برای اجرای این شیوه ها پیدا می شود. یادگیری معکوس اساسا یادگیرنده محور است.

یادگیری معکوس مجموعه فرایندها نیست. یادگیری معکوس حالات متفاوتی از یک الگوست. هیچ راهبرد واحدی برای همه کلاس ها، همه معلمان و همه دانش آموزان وجود ندارد. با وجود اینکه یادگیری معکوس با سبک یادگیری روش ها و شرایط شما سازگار است، هر معلمی می تواند یادگیری معکوس را برای دانش آموزانش تعریف کند. همچنین یادگیری معکوس معلمان را با نقاط قوت فردی خود به عنوان مربی و معلم آشنا می کند. با این حال، همه محیط‌های یادگیری معکوس موفق، واجد پاره‌ای مؤلفه های اساسی اند.

مؤلفه های محیط یادگیری معکوس موفق

برگمن و سمز می‌گویند:

هنگامی که ما با بسیاری از معلمان در تعامل بودیم، متوجه برخی دلایل کلیدی موفقیت آنها در یادگیری معکوس، شدیم. این دلایل به شرح زیرند:

همکاری

استقرار یادگیری معکوس به تنهایی بسیار دشوار است. زمانی که ما کلاسمان را معکوس کردیم، اتاق‌هایمان در کنار یکدیگر قرار داشت. همزمان که ما در حال طراحی نسخه یادگیری معکوس خود بودیم، مرتب باهم در مورد چگونگی بهبود شیوه تدریس یا تغییر آن، صحبت می کردیم.

هیچ یک از ما نمی توانستیم این کار را به تنهایی انجام دهیم. همچنان که بقیه نیز دریافته اند، اغلب معلمان موفق در یادگیری معکوس این کار را به صورت گروهی انجام داده اند. یک نمونه عالی از آن، همکاری “اندرو توماسن و شری موریس” معلم‌های زبان انگلیسی است. اندرو در کارولینای شمالی و شری در کالیفرنیا تدریس می کنند.

“اندرو و شری” هنگامی که در اجلاس مجازی کلاس معکوس در سال ۲۰۱۲ شرکت کرده بودند باهم آشنا و متوجه شباهت فلسفه آموزشی شان شدند و همکاری باهم را آغاز کردند. با اینکه در منطقه جداگانه ای تدریس می کنند در حال حاضر باهم ویدیوهای آموزشی می سازند. موفقیت این دو در مرحله اول ناشی از این است که به خوبی با یکدیگر ارتباط برقرار کرده اند.

 

یادگیری دانش آموز محور

کلاس ها، اغلب معلم محورند. معلم با ایستادن و ارائه مجموعه ای از اطلاعات به دانش آموزان درس می دهد. حتی اگر این مرحله به خوبی انجام شده باشد، هنوز دانش آموزانی هستند که در فرایند یادگیری درگیر نشده اند.

دانش آموز محور بودن یادگیری در یادگیری معکوس

زمانی که معلم از مقابل کلاس به عنوان ارائه دهنده اطلاعات کنار می رود و تسهیلگر آموزشی می‌شود، کلاس به یک مرکز یادگیری تبدیل می شود؛ مکانی که تأکید آن بر دانش آموزان است و این ویژگی یادگیری معکوس است که کلاس را دانش‌آموز محور می‌کند.

 

فضای آموزشی بهینه

طراحی فضای کلاس های درس وابسته به معلم و ارائه دهنده محتواست. بیست سال پیش این به معنای تمرکز کلاس بر تخته سیاه و میز معلم بود. با تغییر فناوری، تخته سیاه به تخته سفید تبدیل شد. صفحه‌های نمایشگر و فراتاب ها(پروژکتورها) جایگزین تخته سفید شدند و برخی از مدرسه‌ها برای تخته‌های سفید تعاملی هزینه‌های زیادی کردند. متأسفانه این تغییرات، تنها اندکی کلاس‌های معلم محور را پویاتر کرد. معلم همچنان مرکز توجه کلاس بود و دانش آموزان هم منفعلانه برای دریافت محتوا در ردیفهای شسته و رفته و قشنگ، روی نیمکتها، نشسته بودند.

زمانی که معلمان کلاس‌های معکوس را اجرا می کنند، متوجه می شوند که دیگر محتوای درسی را برای همه دانش آموزان در یک زمان و به طور مداوم ارائه نمی دهند، لذا بسیاری از آنها ساختار فیزیکی کلاس را هم تغییر می دهند. گاهی اوقات به خاطر نگهداری از مبلمان،میز و صندلی مدرسه ها این کار ممکن نیست. بعضی از معلمان مجبور می شوند تا کلاس ها را با دیگر مربیانی که نمی خواهند فضای کلاس را تغییر دهند، به اشتراک گذارند. اما معلمانی که برای تغییر محیط کلاس انعطاف دارند، فضای کلاس را خلاقانه متحول می کنند.

از آنجا که تنها یک راه برای معکوس کردن کلاس وجود ندارد، یک راه هم برای تغییر فضای کلاس برای دانش آموزان وجود ندارد، اما یکسری اصول عمومی هستند که آنها را با تاکید بیشتری مطرح می کنیم:

اصول معکوس کردن کلاس

ایجاد فضاهای همکاری

جوهر یادگیری معکوس، تلاشی همیارانه است و ما مربیان را تشویق می کنیم که چیدمان مبلمان کلاس را طوری تنظیم کنند که حس همکاری را تشویق کند.

ایجاد فضای فردی

همه فعالیتها در گروه انجام نمی شود. در کلاس باید فضایی هم وجود داشته باشد که دانش آموزان بتوانند به صورت فردی با کمترین حواس پرتی فعالیت کلاسی را انجام دهند. اغلب این کار در کلاسی که صرفا بر پایه مشارکت طراحی شده باشد، سخت است. یکی از راههای ممکن این است که برای دانش آموزان گوشی هایی که مانع از شنیدن سروصدا میشود تهیه کرد و در اختیار آنها قرارداد.

تأکید بر دانش آموز محوری

 کلاس دانش آموز محور شده است، در نتیجه کانون چیدمان و اجرا و حضور در اتاق نباید معلم باشد. ما معلمانی را می شناسیم که حتی خودشان را از میز معلم در کلاس رها کرده اند. به نحوی که در کل کلاس سرپا ایستاده اند و با دانش آموزان خود فعالیت انجام می دهند.

تأکید بر یادگیری، نه بر تدریس

بازآرایی اتاق باید بر یادگیری و نه بر تدریس- تأکید داشته باشد. اغلب مدارس آموزش مستقیم را در اولویت قرار می دهند و چیدمان کلاس را بر همین اساس تنظیم می کنند. استدلال ما این است که یادگیری باید اولویت نخست باشد بنابراین فضای آموزشی نیز باید این ترجیح و تقدم را بازنمایی کند.

بازآرایی چیدمان کلاس درس به چیدمان دانش آموز محور

چیدمان کلاس درس در تصویر بالا را مشاهده کنید. با توجه به محدودیت ها در ابزار کلاس درس، ساختار از محور بودن معلم دور شده و به دانش آموزی محوری نزدیک شده است.

زمان کافی برای پیاده سازی یادگیری معکوس

برای پیاده سازی کامل راهبردی آموزشی زمان قابل توجهی نیاز است و یادگیری معکوس از این قاعده مستثنی نیست. نقطه عطف یادگیری موقعی است که معلم ها نه تنها در نحوه اداره کلاس و فناوریها تجدیدنظر کنند بلکه روشهای پیاده سازی جدید را نیز فراگیرند.

برگمن و سمز می‌گویند: “در سال ۲۰۱۰، ما این شانس را داشتیم که به ۶ مدرسه در منطقه داکوتای جنوبی برای اجرای یک نظام یادگیری تسلط یاب کمک کنیم. 

آنها برای استفاده از عناصر مدل نظام یادگیری معکوس در حال برنامه ریزی بودند. این منطقه برای توسعه این برنامه اقدام کرده بود و کمک مالی دولتی دریافت کرده بودند. مدیران برنامه متوجه شدند که عامل محدود کننده اجرای برنامه، زمان است. بنابراین پشتیبانی مالی را طوری طراحی کردند که به معلم ها درآمد بیشتری برای اضافه کاری شان پرداخت شود، به نحوی که معلمان اهداف آموزشی و ضروری یادگیری معکوس را در برنامه ریزی درسی ایجاد کنند و گسترش دهند.

تشویق معلمان با این شیوه، نتایج فوق العاده ای داشت. ما توصیه می کنیم که مدرسه ها و ناحیه‌های آموزش و پرورش درباره پرداخت اضافه کار معلمان برای اجرای یادگیری معکوس بیندیشند.”

شاید با وجود نوع پرداخت‌‎ها و حمایت‌ها در مراکز و مدارس دولتی این امکان وجود نداشته باشد تا یادگیری معکوس و راه اندازی کلاس درس معکوس در ایران شکل گیرد، اما مدارس خصوصی و مدارس هیئت امنایی این امکان را به راحتی در اختیار دارند.

 

پشتیبانی از طرف مدیران

معکوس کردن یک کلاس، یا فقط یک درس، راه متفاوتی در تدریس است. لازم است تا مدیران از معلمان خود که راه تغییر و نوآوری را باز می کنند، حمایت کنند. مهم ترین تغییرات زمانی اتفاق افتاده اند که مدیریت مدرسه در سطح منطقه یا مدرسه – مفهوم کلاس معکوس را پذیرفته اند. این مدیران امکان توسعه حرفه ای و تأمین منابع را فراهم کردند و به خاطر دانش آموزان، پیگیر تغییر در مدرسه بوده اند. 

 پشتیبانی مسئولین فناوری اطلاعات

 یکی از مهم ترین سوالات مدارس و معلمان این است که فیلم هایمان را کجا قرار دهیم؟ به نظر ما تنها یک جواب درست برای این سؤال وجود ندارد. مدرسه های مختلف راههای متفاوتی برای دسترسی دانش آموزان به فیلم ها دارند. اما برای دسترسی کافی و مؤثر، مسئول فناوری اطلاعات مدرسه باید از یادگیری معکوس پشتیبانی کند. بهترین کار این است که کارشناسان فناوری اطلاعات سایت‌ها، نرم افزارها یا برنامه ساده ای را برای معلم‌ها معرفی یا طراحی کنند تا ساختن، ارسال و اشتراک فیلم ها و سایر اهداف آموزشی از طریق معلم به دانش آموز آسان شود.

در این مسیر با توجه به کرونا و تغییر سازوکارهای آموزشی کشور زیرساخت هایی مانند شاد، نرم افزارهای آموزشی، گوگل و … بوجود آمده که می تواند به معلمان کمک زیادی کند.

تأمل فکورانه

به طور کلی معلمانی که از یادگیری معکوس؛ مؤثرتر استفاده می کنند، عمیق تر فکر می کنند و درباره عملکرد آموزشی شان بیشتر می اندیشند. آنها دائم به دنبال راه های ارتقای مهارت‌های خویشند. آنها می‌دانند که تنها یک راه برای معکوس کردن کلاس وجود ندارد. لذا شیوه آموزشی شان را، پیوسته اصلاح می کنند، تا نیازهای آموزشی دانش آموزان را برآورده کنند. این معلمان تمام جنبه های کلاس های درس خود را ارزیابی می کنند تا از تأثیر این شیوه، در تحقق اهداف آموزشی مطمئن شوند. این فرایند فراشناختی در نهایت به سود همه دانش آموزان است.

یکی از معلمانی که در اجلاس پیشین کلاس معکوس شرکت کرده بود در مدرسه خود الگوی کلاس معکوس برگمن – سمز را اجرا کرده و شکست خورده بود. او در مورد علت این شکست به این نتیجه رسید که به جای تقلید از الگوی برگمن و سمز، باید الگوی آموزشی خود را بر اساس موقعیت خاص خودش، بنا می کرد. زمانی که این کار را انجام داد، موفقیت بزرگی را تجربه کرد.

مسیرهای بی‌شمار یادگیری معکوس

برگمن و سمز می‌گویند: مربیان مشتاق و علاقه مند فراوانی را در سرتاسر جهان ملاقات کرده ایم که مانند ما از یادگیری معکوس ۱۰۱ عبور کرده اند. معمولا آنها بین یک تا دو سال از تدریس را صرف کلاس معکوس ۱۰۱ کرده اند و دریافته اند که کلاس معکوس فقط یک دروازه به سوی یادگیری معکوس است. همه معلمان، مثل ما جذب الگوی نظام یادگیری معکوس شدند.

بعضی ها از کلاس معکوس ۱۰۱ مستقیما وارد یادگیری معکوس شدند. ما می خواهیم خوانندگان را تشویق کنیم تا از کلاس معکوس ۱۰۱ گذر کنند و برای دانش آموزان، تجربه های یادگیری عمیق تر و بیشتر را فراهم آورند.

مثلا جاستینا کالینوسکا معلم ریاضی پایه هفتم، در مدرسه جوزف سیرز ایالت ایلینویز” است. در اولین سال کلاس معکوس ۱۰۱، تمرکز وی بر ساخت فیلم های آموزشی بود. در بهار همان سال، او شانس شرکت در اجلاس شورای ملی معلمان ریاضی در فیلادلفیا را داشت. همان جا جاستینا در برنامه معرفی روش های بهتر برای درگیر کردن دانش آموزان با ریاضی، شرکت کرد. او دریافت که هسته اصلی آموزش خوب ریاضی، به خاطر سپردن حل کامل معادلات ریاضی نیست، بلکه دانش آموزان باید بتوانند ریاضی‌وار فکر کنند. با این بینش، او با انرژی برگشت و راهکارهای آموزشی عمیق تری را اجرا کرد.

جاستینا یادگیرنده سریعی بود و به یک سال تمام نیاز نداشت. او زمان ارزشمند کلاس را با شیوه کلاس معکوس ۱۰۱ بازیابی کرده بود، او از آن الگوی آموزشی در طول یک دوره یکساله عبور کرد.در مقالات بعدی در مورد روش یادگیری معکوس، در مورد چند معلم و نحوه گذار آنها از کلاس معکوس به کلاس هایی با یادگیری عمیق تر می خوانید.

 

تحول تدریجی در مقابل تغییر انقلابی

ممکن است بعضی معلم ها از خود بپرسند: چرا موضوع این مقاله دگرگونی از بالا به پایین در آموزش نیست؟ شاید درک تفاوت یک دگرگونی شدید با یک تغییر بنیادین به فهم این سؤال، کمک کند. در یک برنامه گسترده رادیویی صنفی، مجری در مورد همین موضوع با مهمان برنامه، مصاحبه می کرد. مهمان برنامه بعضی از نکات درباره ماهیت انقلاب را مشخص کرد.

  • انقلاب، تحول از بیرون به درون است.
  • هدف انقلاب، رأس حکومت است.
  • عموما انقلاب ها، رهبر یک نهاد یا کشور را جایگزین می کنند.
  • زمانی که انقلابی رخ میدهد، تغییرات از بالا به پایین است.

سپس مهمان برنامه، به مقایسه تغییر انقلابی با تغییر اصلاحی و بنیادی پرداخت. در تغییر بنیادی:

  • تغییر از درون به بیرون اتفاق می افتد.
  • تغییر به سرعت از فردی که تغییریافته، به دیگران تسری می یابد.
  • تغییر بنیادی به صورت ضربدری رخ می دهند. به این معنی که هر فردی تغییر می کند، آن چیزی را که یاد گرفته است با دیگرانی که خود به یک عامل تغییر تبدیل شده اند، به اشتراک می گذارد.
  •  تغییر از پایین به بالا اتفاق می افتد.

و در نهایت، مهمان برنامه استدلال کرد که تغییر بنیادی در مقایسه با یک دگرگونی شدید، الگوی بهتری است. مراد ما آن نیست که تمام دگرگونی های شدید بد بوده اند. تغییرات بنیادی الگوی بهتر با پایداری بیشتر است.

تحول تدریجی آموزش در مقابل تغییر انقلابی آموزش

طبق تجربه ما، بسیاری از ایده های تغییر در دنیای اموزش یک انقلاب از بالا به پایین بوده است که اغلب نظر معلمان درباره تغییر در مدرسه را به حساب نیاورده است. تعجب ندارد که این دگرگونی‌ها شدید تغییرات کوچکی را در کلاس ایجاد کرده اند. ابتکارات اموزشی می آیند و می روند، به خاطر استقبال محدود معلمان، شیوه های آموزشی قوی با پس زمینه تحقیقات خشک و انعطاف ناپذیی نتوانستند به صورت وسیع، مدارس را بهبود ببخشند. 

باید اعتراف کنیم که این تغییرات را در طول فعالیت حرفه ای خود دیده ایم و مانند بقیه همکارانمان به این تغییرات عکس العمل نشان دادیم. به راحتی چیزی که برایمان دیکته شد را نادیده گرفتیم و درهای کلاس خود را بر روی آن بستیم و آن کاری را که فکر می کردیم برای دانش آموزان و کلاسمان بهتر است، انجام دادیم.

غالب اوقات با ظاهرسازی، تمام برگه های موردنیاز مدیرانمان را پر می کردیم و با خوشحالی به اتاقهایمان برمی گشتیم تا مثل همیشه کارهای موردنظر خودمان را انجام دهیم.

ممکن است به نظر برسد که یادگیری معکوس آخرین مد فرهنگی روز است و تا موقعی که چیز دیگری توجه جامعه آموزشی را به خود جلب کند، رواج دارد. اما، ما بر این باوریم که به خاطر تغییرات بنیادی که یادگیری معکوس ایجاد می کند، این روش، پایدار می ماند.

یادگیری معکوس با سرعت در حال گسترش در سرتاسر جهان است، معلمان زیادی در حال پذیرش این الگو هستند. یادگیری معکوس، جنبشی مردمی است، نه یک روش از بالا به پایین برای تغییر و به نظر میرسد ماهیت مردمی این تغییر را معلمان بازتاب می دهند.

معلمان بیش از حد در سیطره برنامه های بالندگی و رشد حرفه ای قرار گرفته اند؛ برنامه هایی که ربطی به عملکرد آموزشی روزانه آنها ندارد. معلمان بیش از حد آموزش هایی دیده اند که با رشته های آنها هیچ تناسبی ندارد. یادگیری معکوس نظام پیشرفت حرفه ای است که خود معلمان آن را انتخاب کرده اند. 

 الگوی کلاس معکوسی را که ما در سال ۲۰۰۷ پیشگام آن بودیم- در نظر بگیرید. ما هر دو معلم بودیم و سعی می کردیم آن چیزی را عمل کنیم که برای دانش آموزانمان بهتر بود. یادگیری معکوس ایده‌ای نبود که ما از یک کتاب یا یک مقاله گرفته باشیم.

همین طور که این راه را طی می کردیم، با سرعت موفقیت ها و شکست هایمان را با دیگران به اشتراک می گذاشتیم، زمانی که بقیه معلم ها هم به این شیوه علاقه مند شدند، کارگاه های آموزشی برگزار کردیم و دیگران را آموزش دادیم. نتیجه آن شد که معلمان بیشتری کلاس هایشان را معکوس کنند و متقابلا این شیوه را به معلمان دیگر آموزش دهند.

زیبایی این کار این است که ما انجمن در حال توسعه ای از معلمان یادگیری معکوس داریم که ایده هایشان را برای اصلاح، با دیگران به اشتراک می گذارند. ما به تنهایی و جدا از بقیه افراد انجمن، عمل نمی کنیم و شعار نمیدهیم. بقیه معلمان برای اصلاح روش هایمان به ما کمک کردند و این ایده منتشر شد. اکنون الگوی یادگیری معکوس در حال تکامل است و ذهن های بیشتری را درگیر می کند.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی شفیعی-تکنولوژیست آموزشی

فوائد گیمیفیکیشن در کلاس و آموزش | 6 مورد

فوائد گیمیفیکیشن در کلاس و آموزش | 6 مورد

شاید امروزه زیاد کلمه گیمیفیکیشن را شنیده باشید و با خود گفته باشید فوائد گیمیفیکیشن در کلاس و آموزش چیست که اینقدر در همه جا به گوش می‌رسد. باید ابتدا به شما بگوییم برای شناخت فوائد گیمیفیکیشن در کلاس باید بدانید گیمیفیکیشن (بازی وار­سازی) چیست؟

تعریف گیمفیکیشن در آموزش

گیمیفیکیشن فرآیندِ استفاده از اِلمان­‌ها و ابزار با طراحی بازی و استفاده از اصول بازی در زمینه‌های آموزشی غیر بازی است. استفاده از بازی سازی در کلاس درس، فواید متعددی دارد و حتی می­تواند تندرستی و نشاط را در خلال کلاس درس ارتقاء بخشد. ما در ابزارکلاس، شش حوزه از یادگیری را که می­تواند با استفاده از گیمیفیکیشن / بازی وارسازی افزایش و بهبود یابد را مشخص خواهد کرد.

فوائد گیمیفیکیشن در کلاس

فوائد گیمیفیکیشن در کلاس-زندگی و آموزش در دنیای جدید

چه باور کنید چه نکنید، متن بالا شروع یک درس در جغرافیا برای دانش­‌آموزان سطح متوسطه اول یا دبستان و پایه پنجم و ششم است. اگر شما معما را دنبال کرده و نقشه درست را با استفاده از نشانی­‌ها، انتخاب کنید، (در نقشه آدرس درست را بیابید)، کلیدی را که دروازه را باز می­کند، پیدا خواهید کرد و می­توانید به سمت مرحله (چالش) بعدی حرکت کنید.

این یکی از روش­‌های بازی وارسازی یک تجربه آموزشی است و هنگامی که گیمیفیکیشن (بازی وارسازی) به طور مؤثر استفاده می­شود، به عنوان  یک ابزار فوق العاده ارزشمند برای فعالیت‌های دانش‌آموزان محسوب می­گردد.

فوائد گیمیفیکیشن در کلاس-تغییر ساختارهای خشک گذشته

فعالیت تصویر قبلی را در نظر بگیرید که بر روی یک برگه پر از سئوالات امتحانی مانند برگه بالا، در یک فرمت و الگوی خسته کننده و حوصله سر بر یکسان با فضای به ظاهر خالی و طویل برای دانش‌آموزان است تا در آن ]هم[ بنویسند و ]هم[ به اصول داستان­ها و قصه‌های قدیمی مبنی بر نشان دادن کارشان، پایبند باشند.

اخیراً این نوع از برگه سئوالات دانش‌آموزانی را که به سختی در حال تلاش برای درک یک مفهوم هستند، را به اندازه کافی از مسیر درس خواندن منحرف خواهد کرد و سطح فعالیت و اشتیاق و انگیزه آنان پایین کشیده شده و یادگیری مؤثر آنان متوقف خواهد شد.

دلیل اینکه ایده گیمیفیکشن در کلاس درس موفقیت­‌آمیز است، در سادگی خودش بسیار هوشمندانه است. گیمیفیکیشن باعث پیاده سازی پویاییِ بازی های مدرن در مسیر یادگیری می­شود، که در نتیجه، دانش‌آموزان را به سمت تجربه می­کشاند، تقریباً به همان صورتی که به سمت دیگر بازی­ها کشیده و جذب می­شوند.

در کنار عوامل و عناصر بازی، کلاس درس بازی سازی شده مؤثر، شاملِ موارد زیر می­باشد:

  • بازخورد سریع
  • گزینه­ای برای شکست خوردن و سعی مجدد
  • پیشرفت قابل مشاهده در بازی / درس
  • و درگیر/ فعال بودن معلم

معلم، «استاد بازی» می­شود و گام‌ها و سرعت بازی و پیشرفت هر کدام از افراد یا تیم را کنترل می­کند، و نیز نگهدارنده موضوعات بدست آمده است.

 

علاوه بر این، معلم باید به اندازه دیگر افراد کلاس علاقمند  به فعالیت در بازی باشد. به همین دلیل ممکن است برخی معلمین از استفاده گیمیفیکیشن سرباز زنند زیرا این به مانند تغییر دیدگاه سنتیِ مکانیکی کلاس درس است و بیایید با این واقعیت روبرو شویم که این روش بسیاری از معلمان را از محیط راحت و آسوده با بازی در نقش «استاد بازی» بیرون می آورد و معلم را به حرکت وا می‌دارد.

با این حال از خودتان بپرسید، چه تعداد از این ایده‌­ها و روش­های نوینِ بی­شمار که به طور مرتب در نشست­ها و ملاقات‌های معلمان ارائه می­شوند، به اندازه­‌ی نیمی از قدرت مطلق بودن یا مدیر بودن به عنوان استاد بازی، در کلاسی پر از بازیکنان مشتاق در یک مسیر مهیج آموزشی به نظر می­رسند؟ بنابراین ما به شما قول می­دهیم با استفاده از گیمیفیکیشن در آموزش از چیزی پشیمان نخواهید شد و فوائد گیمیفیکیشن در کلاس و آموزش را خودتان خواهید دید.

فوائد گیمیفیکیشن در کلاس

شش فایده استفاده از گیمیفیکیشن در آموزش که در ادامه خواهیم داشت، می­توانند از طریق گیمیفیکیشن (بازی وارسازی) یادگیری را افزایش دهند و به شما اجازه خواهند داد که تدریس تان را در جهت نشاط و تندرستی دانش آموزان و شادابی کلاس درس تقویت کنید.

نظریه جریان  دانش‌آموزان وارد منطقه فعال و عمیقاً درگیر فعالیت ها می شوند.!!!

خوشحالم که این نظریه نام ساده‌­تری نسبت به نام ابداع‌کننده­‌ی آن دارد، می­های چیک­سنت می­های (Mihály Csíkszentmihályi)روان­شناس مجارستانی – آمریکایی آن لحظاتی که همه ما تجربه­ی آن را داشته­ایم را تشخیص داد، لحظاتی که به طور کاملاً عمیقی غرق در نوعی فعالیت با تمرکز فوق العاده بالا هستید به نحوی که گویی دنیای اطرافتان در حال ذوب شدن است. مفهوم و حس زمان را از دست می­دهید، خواب برایتان بی­اهمیت می­شود و حتی ممکن است غذا خوردن را فراموش کنید.

«جریان» اصطلاحتی است که او برای این ]وضعیت[ استفاده کرد، و باور او بر این است که آن یک انگیزه دهنده حقیقی نهایی است. تعادل میان یک فعالیت چالش برانگیز و مهارت­هایی که یک یادگیرنده دارد و می­تواند استفاده کند، بسیار حساس و ظریف است. هنگامی که یک دانش آموز در حال کار در خلال این حاشیه باریک است، مسئله «جریان» می­تواند تشخیص داده شده و برای دانش آموز کار شود.

حالا گیمیفیکیشن از کجا وارد این مسئله شده است؟ بازی سازی یا گیمیفیکیشن یک انگیزه دهنده عالی است، به این معنا که آن حاشیه باریک می­تواند عریض­تر شود. فعالیت­های چالش برانگیز می­توانند جالب شوند و تبدیل به چیزی که قابل غلبه شدن هستند، شوند و به منظور پیشرفتهای بعدی در بازی، می­توان آنها را شکست داد. دانش‌آموزان شروع به سعی و تلاش بیشتر کرده به نحوی که {حسِ} ترس از شکست از بین رفته و مایلند برای غلبه بر موانع سعی و تلاش بیشتری کنند.

معلم استاد بازی - فوائد گیمیفیکیشن در کلاس و آموزش

فوائد گیمیفیکیشن در کلاس

انگیزه و تلاش را در کلاس درس افزایش می­دهد

بیشتر بازی های دیجیتالی که کودکان و بزرگسالان بازی می­کنند، شامل حداقل یک و حتی بیشتر اوقات یک ترکیبی از امتیازات، نشان‌­ها، دستاوردها و تابلو­های امتیاز می­باشد. این عوامل کمک به درگیر و فعال شدن بازی­کنان می­‌کند و آنها با انگیزه و همچنان در حال بازی نگه می­دارد. بیشتر بازی­های مؤثر، دارای وظایف ثانویه و غیر مهم و اهداف جزئی نیز هستند که چیزی به نتیجه کلی بازی اضافه نمی­کنند اما در پاداش دادن به بازی کنندگان برای دستاوردهایشان بسیار مهم هستند. در یک بازی، این مسئله بازیکن را به سمت کامل کردن همه مراحل و وظایف به بهترین روش ممکن پیش می­برد (هل می­دهد) تا بر اساس آن پاداش داده شود. همچنین این سیستم به نحو خوب و قابل توجهی در کلاس کار می­کند.

مطالعات مدرسه ابتدایی نشان داده‌­اند که فشار و استرس بر روی دانش‌آموزان در سیستم آموزشی مدرن، به صورت ساده به معنای فقدان انگیزه کار و تلاش کردن برای چیزی بیشتر از کسب حداقل نمره قبولی است. اگر آنها با نتایج یادگیری زمانی مواجه شوند که بدانند نتایج / وظایف یادگیری بعد از تکمیل شدن {بازی} بدون یک احساس کافی از اینکه همه زحمات آنها، هرچقدر هم کم و کوچک، منجر به دریافت پاداش خواهد شد، آنها آن نتایج و وظایف را با حداقل تلاش ممکن تکمیل خواهند کرد.

گیمیفیکیشن به دانش‌آموزان این اجازه را می­دهد که برای کسب نتایج بهتر تلاش کنند و برای رسیدن به آن سخت‌­تر کار کنند. هر بخش جدید از یادگیری تبدیل به یک سنگ برای قدم و جای پا است و دانش آموز احساس می­کند که بعد از هر پیروزی یادگیری یک مرحله بالاتر رفته و به سمت یک هدف دست یافتنی نزدیکتر می­شود.

به علاوه، وظایف غیر اساسی و اهداف جزئی در طول گیمیفیکیشن معرفی شدند که چیزی به نتایج آموزشی کلی اضافه نمی­کنند، با این حال به دانش‌آموزان انگیزه می­دهند که در جهت دستیابی به پاداش بزرگتر و یا در این مورد، به سمت نمرات بیشتر / بهتر تلاش کنند.

 

مقایسه اجتماعی

به عنوان بشر، ما ارزش اجتماعی و شخصی خود را بر مبنای دیگران مشخص می­کنیم. معیارهایی برای اینکه چقدر خوب در مقابل دیگران هستیم، داریم و عملکردمان را مبنی بر اینکه آیا بهتر از آنان است یا بدتر، قضاوت می­کنیم. به همان مقدار که مشروط به فکر کردن هستیم که قضاوت کردن دیگران، بد است، متأسفانه در این مورد انتخابی ندارم و این واقعیت است. این خصلت انسانی در سیر تکامل ما به عنوان یک گونه خلقت، حیاتی بوده است. فرزندان ما نیز متفاوت نیستند، بنابراین، آنها نیز تمایل به قیاس عملکردهایشان در جهت مثبت و بالا دارند. برای آنان، در میان گروه همسالان خودشان، به کسانی نگاه می­کنند که ویژگی­های مرتبط ویژه­ای را به اشتراک می­گذارند و همچنان به طور مداوم بهتر از آنها عمل می­کنند.

این یک روش بسیار پیشرفته تر از مقایسه اجتماعی است که بیشتر بزرگسالان دارند به نحوی که یکی از چیزهایی که منجر به بهبود و ارتقاء شخصی و تلاش برای موفقیت می­شود، در حالی که بیشتر مقایسه اجتماعی بزرگسالان، منجر به تحقیر، حسادت یا چیزی / حسی بین این دو می­شود. در مورد دانش‌آموزان ما، آنها خود را به سمت عملکرد بهتر هل می­‌دهند و در واقع یک احساس منفی نسبت به خود-انگاری تحصیلی پایین (دانش آموز ضعیف بودن) را شکل می­دهد. فوائد گیمیفیکیشن در کلاس این است که این امر را با جلب توجه به مراکز پاداش دهیِ مغز، هنگامی که یک دستاورد حاصل می­شود، تثبیت و محکم می­کند، اما مهمتر اینکه، هنگامی که دانش‌آموزان در انجام یک فعالیت / وظیفه شکست می­خورند، آنها می­دانند در خلال بازی آنها همیشه یک شانس دوباره برای سعی و تلاش مجدد دارند.

به این معنا که شکست همیشه یک گزینه است و اینکه سعی و تلاش در مورد چیزی، خیلی با ارزش تر است تا اینکه یک ذهن شکست­‌پذیر داشته باشیم و به خاطر ترس از شکست، برای انجام آن، هیچ سعی و تلاشی نکنیم.

رضایت دانش‌آموزان

اهداف، قوانین، بازخورد و مشارکت داوطلبانه، چهار عاملی هستند که در تمام بازی­های خوب مشترک هستند. و به طور جالبی، کافی نیز هستند، همچنین این چهار عنصر در احساس کردن جریان نیز مفید و سودمند هستند. بودن در مسیر جریان، به نحو زیادی انگیزه دهنده است و به طور کلی یک تجربه رضایت بخش است. به همین دلیل مردم می­توانند تمام شب در حال بازی کامپیوتری بیدار بمانند و تشخیص ندهند که چقدر ممکن است خسته باشند. در حالی که پانزده دقیقه انتظار در ایستگاه حمل و نقل عمومی، مردم را در یک حالت کسل کننده و خواب آلوده قرار می­دهد.

شاید اصلی ترین فوائد گیمیفیکیشن در کلاس  این است که می­تواند حس رضایت­مندی، فعال بودن، مؤثر بودن و کارآیی دانش‌آموزان را افزایش دهد. ترکیب درستی از وظایف متعادل و تمرین­های مهارتی می­تواند دانش‌آموزان را به سمت وضعیت به اصلاح جریانی و ناگزیر، یک احساسی از رضایت در چیزی که در آن سهیم هستند، سوق دهد.

رضایت دانش آموزان

رضایت دانش آموزان یکی فوائد گیمیفیکیشن در کلاس و آموزش

بهترین واحدها و دروس در یک کلاس درس، سرگرم کننده و همچنین رضایت بخش هستند. هیچ راه جادویی برای پر کردن فان-اُ-میتِر(The fun-o-meter) (عنصری در نسخه وب Candy Crush Saga)یا سَتیسفکت-اُ-ترون(The satisfact-o-tron)برای دانش‌آموزان شما وجود ندارد، اما شما می­توانید به وسیله بازی سازی تجربه­‌ها،  باعث افزایش لذت جویی و رضایت مندی موجود در کامل کردن پروژه­‌های بزرگتر، چک کردن آیتم‌­ها و موارد یک لیست و انجام کارهای قابل ارزیابی شوید.

بنابراین این بسیار مهم است که ماهیت رقابتی گیمیفیکیشن، یادگیرنده­‌هایی را که کمتر دارای حس رقابت هستند، از شرکت و فعالیت کردن دلسرد نمی­کند. به عنوان معلم، هنگامی که به فکر پیاده‌­سازی و انجام گیمیفیکیشن در کلاس هستید، باید خیلی با دقت پروفایل و مشخصات یادگیری کلاستان را لحاظ کنید. به همین دلیل است که رضایت مندی دانش آموز را می توان مهم ترین فایده گیمیفیکیشن در کلاس و آموزش ذکر کرد.

توانمندسازی فراگیرنده / یادگیرنده

یک دانش آموز توانمند چطور به نظر می­رسد؟ چطور شما یک حسی از توانمندی را به دانش‌آموزانتان القاء می­کنید؟ یک دانش آموز توانمند باید از صندلی خود خارج شود، روند یادگیری خود را با کنترل و هدایت به جایی که می­خواهند باشند، پیش ببرند. در مقابل، بیشتر دانش­‌آموزان، به ویژه دانش‌آموزان ابتدایی، وظایف و تکالیف جدید با آه و شکایت نزدیک می­شوند، اینکه چقدر انجام آن سخت خواهد بود، و نگران از اینکه به اندازه کافی باهوش نیستند، به دنبال یک راه آسان­تر برای انجام آن می­گردند و درباره اینکه نمی­خواهند یک تکلیف کسل کننده و خسته کننده را انجام دهند، شکایت می­کنند. و به احتمال زیاد اگر اولین سعی­شان موفقیت آمیز نباشد، به سرعت از ادامه آن صرف نظر می­کنند. تمامی اینها مشخصه‌­های دانش‌آموزان هستند که توانمند نیستند.

یکی از فوائد گیمیفیکیشن در کلاس در این است که بازی وارسازی (گیمیفیکیشن) می­تواند بسیاری از این خود کم­بینی / شک و بی­‌علاقگی­‌ها را با استفاده ایجاد تعادل میان منحنی یادگیری و چالش حذف کند به نحوی که برای دانش‌آموزان جذاب باشد.

یک معلم بازی­‌ساز خوب، ضروری است که از نهایت مشارکت و فعالیت مطمئن شود. بر جنبه گلوله برفی ( وضعیتی که در آن یک عمل یا رویداد باعث بسیاری از اعمال یا رویدادهای مشابه دیگر می­شود) تکیه کند؛ مهارت­‌های قطعی و انتقادی تدریس شده، دانش‌آموزان را در جهت مشارکت و فعال بودن، توانمند کرده و این مشارکت، به دانش‌آموزان انگیزه می­دهد که خودشان را به سمت یادگیری بیشتر مهارت­های قطعی هل دهند. یک معلم خوب می­داند که کاری که توسط دیگر دانش‌آموزان انجام شده است، دارای انگیزه بیشتری از تکلیفی است که معلم آن را ارائه کرده است. وقتی یک دانش‌آموز، کیفیت کار و حس رضایت­مندی دیگران که در حین به عهده گرفتن آن وظیفه بدست آمده است، را می­بیند، خودشان به احتمال بیشتری موفق می­شوند.

عملکرد تحصیلی

تعداد مطالعات و پژوهش‌­ها حول اینکه آیا گیمیفیکیشن عملکرد تحصیلی را ارتقاء و بهبود می‌­بخشند یا اینکه مانع آن می­‌شود، بسیار فراوان است. و شما از من قدردانی خواهید کرد که به هیچ عنوان به آنها رجوع نکردم زیرا به نظر من، آنها بسیار سطحی و علم‌­نمایانه هستند و درجه دوم معضل واقعی هستند. گیمیفیکیشن در یک کلاس درس همه چیز نیست. با این حال، به مانند دیگر ابزاری که معلم به صورت مؤثر استفاده می­کند، این نیز یک ابزار دیگر در انبار مهمات یک معلم است.

گیمیفیکیشن در جایی موفق می­شود که وقتی دانش‌آموزان مشاهده می­گردند که سریع تر یاد می­گیرند و اطلاعات یادگرفته شده را نیز به سرعت به دیگران انتقال می­دهد. این مسئله باعث ایجاد یک افزایش در تعداد دانش آموزانی که نمرات بالاتری کسب می‌کنند، می­شود و نیز اختلاف میان پایین‌­ترین و بالاترین نمرات دانش‌آموزان را کاهش می­دهد. با این حال این به این معنا نیست که این روش همیشه کار می­کند.

موارد بسیاری وجود خواهد داشت که گیمیفیکیشن مناسب آنها نیست و دانش‌آموزان را به سمت درجه ضعیف تر در مشارکت و فعالیت سوق می­دهد. در نتیجه، یعنی دانش­آموزان در در خلال آن درس یا واحد به طور موفقیت آمیزی پیشرفت نخواهند داشت. به عنوان یک معلم، بخش عظیمی از شغل شما این است که کلاستان و دانش­آموزان را بشناسید و ابزار ضروری را هنگامی که قابل اجرا هستند، اجرا کنید. من نمی­گویم که شما باید از گیمیفیکیشن استفاده کنید، منظور من این است که آن را به برنامه ریزی تدریس­تان اضافه کنید و موفقیت یا شکست آن را در تدریس­تان، واحدها، خودتان و کلاستان اندازه­گیری کنید.

ملاحظات برای فعالیت‌­­ها و تمرین‌­های آموزشی

چنین سئوالی وجود ندارد که بازی ها به دلیل اثراتشان در عناصر شناختی، احساسی و اجتماعی، در کلاس درس می­‌توانند به دانش‌آموزان انگیزه دهند. با این حال، فایده گیمیفیکیشن در کلاس درس متکی به توانایی معلم در طراحی بازی برای جذابیت در هر کدام از این حوزه­ها، است. گیمیفیکیشن باید یک مفهوم ویژه برای همه بازی کنندگان در کلاس درس داشته باشد. مشارکت و فعال بودن، کلید است و دانش آموزان باید به منظور پیشرفت در خلال سفر آموزشی و یادگیری الهام بگیرند که در بازی تسلط یابند. مهمتر اینکه دانش آموزان نباید از شکست بترسند و از نکته آگاهی داشته باشند که همیشه یک شانس دوباره برای سعی و تلاش مجدد هست و اینکه این روش تجربه آموزشی آنها را افزایش و ارتقاء می­بخشد.

همه این موارد توسط یک روایت محکم و استوار امکان‌پذیر است که معلمین باید با در نظر گرفتن آن با گروه ویژه همکاران‌شان، آن را توسعه دهند. یک داستان، وظایف و تکالیف یادگیری را به هم ارتباط می­دهد تا یک دستاورد کلی را ایجاد کنند. این به احتمال زیاد چالش برانگیزترین بخش یک بازی سازی جذاب در ابزار آموزشی شماست، اما با تمام ایده‌­های خلاقانه تدریس، تمرین، تطبیق و وفق دادن و تکرار، باید در کنار روش‌­های کار شما باشد. یک معلم، به عنوان یک راهنما برای دانش‌آموزان است و باید پروفایل و مشخصات تمامی مشارکت کنندگان را لحاظ کند تا از یک تجربه مثبت بر روی تخته مطمئن شود.

گیمیفیکیشن یک مفهوم نسبتاً جدید است که در حال معرفی به مدارس، تجارت، گروه­های پژوهشی و بسیاری از دیگر سرمایه‌­گذاری­‌های غیر بازی در تمام دنیا می­باشد. این اجازه می­دهد که دستاوردها، افتخار کامل کردن وظایف و انگیزه را به اشتراک گذاشته و به منظور رشد و توسعه بیشتر رو به جلو حرکت کند. آن را در کلاس درستان امتحان کنید و اجازه بدید که ما هم درباره دیدگاه و طرز فکرتان بدانیم.

لازم به ذکر است فوائد گیمیفیکیشن در کلاس و آموزش به همین جا محدود نشده و می توان فایده گیمیفیکیشن در کلاس درس را با لیستی بسیار طولانی ادامه داد. ما در این مقاله تلاش کردیم مهم ترین فوائد گیمیفیکیشن در کلاس و آموزش را با ذکر توضیحاتی مختصر برای شما شرح دهیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مهدی شفیعی-تکنولوژیست آموزشی